معمولا اکثر قریب به اتفاق مدیران دولتی در داشتن یک سری مشخصات و ملاحظات یک مدیر سنتی در نظام اداری ایران مشابهند.
برخی ملاحظات یک مدیر سنتی: حرکت متناوب از دستشویی به سمت اتاق به طول حداقل 150 متردر طول روز بخصوص دم اذوون در حالیکه دو لنگه جوراب از جیب شلوارش اویزون باشه و آستین هایش هم به نیت وضو!! کل یومن!! بالا زده شده باشه و...
برخی مشخصات یک مدیر سنتی : بی اطلاعی از تمامی علوم و اطلاعات روز مثل رایانه، یارانه، گایانه، رایانامه و روانکاوانه ( قافیه به تنگ آمد!!) .... و در عین حال اطلاع کامل ازهمه قوانین و تبصره های کارانه (پاداش و...)، مالانه ( دستمال یزدی و...) و...
اما یکی از مدیران ارشد مجموعه ای که کار می کنم، علیرغم ظاهرغلط اندازش، خیلی آدم جالب و متفاوتیه.....
ظاهرا چند سال پیش یک کتاب قورباغه را قورت بده یا چه کسی پنیر مرابرداشت؟ یا یه چیزی توی این مایه ها.... رسید از دست محبوبی به دستش!!! خلاصه این آقا از آن زمان از بوی دلاویز کسب انواع و اقسام دانش های روانشناسی، جامعه شناسی و... مست مست شده...
این روزها کار به جایی رسیده که تئوری های دانیل گلمن در خصوص هوش هیجانی در سازمان را فوت آب شده و انواع و اقسام کتاب های در زمینه نقش رویا داشتن در موفقیت سازمانی مانند من یک رویا دارم مارتين لوتركينگ و کتاب اوباما و والت دیسنی و.... خوراک روزانه اش شده .... و خداییش توی این چند ساله که می شناسمش اخلاق و رفتار و کردار مدیریتی اش در همه زمینه ها از این رو به اون رو شده.....
نتیجه اخلاقی : با وجود همه اکراهی که دارم زنده باد قورباغه و پنیر ....!!!
۲ نظر:
خرت خرت خرت...
صدای دمپایی های آقای مدیره داره میره وضو بگیره.
توصیف دقیقی بود! البته با آن بینندگان خواب حال کردم.
نظرت چیه من خوابگذار شم و در وبلاگت در مدح خوابهایی که در ان یک تریلی روی یکنفر ... یه چاقو تا ته در اقصا نقاط بدن بشریت... زلزله های 4/9 ریشتری... مطلب بنویسم؟
ارسال یک نظر