۱۳۸۹/۰۹/۰۷

پدرسوخته عمری 1300ساله دارد!

این روزها و به مدد قهوه تلخ مهران مدیری و کاراکتر بلدالملک (شایدم ولدالملک) - اصلا همون رئیس نظمیه !- واژه چند وجهی ” پدر سوخته ” را زیاد می شنویم . معمولا در ادبیات عامیانه و فرهنگ کوچه واژه «پدرسوخته» با توجه به نحوه و لحن بکارگیری آن در جمله و بسته به اینکه کجا بکار رود معانی مختلفی را با خود حمل می کند. این اصطلاح می تواند به تنهایی طیف وسیعی از صفات از فحشی ملایم اما کاملا جدی تا تعریف و تمجید نمکین و عشقولانه از مخاطب را القا نماید ....


روایت تامل برانگیزی در باره ریشه ورود این واژه ترکیبی و یا به عبارتی فحش ملایم و معمول در زبان فارسی و ادبیات ایرانی مطرح است که در نوع خود جالب است. جایی خواندم که ریشه این کلمه به سالهای اولیه فتح ایران به دست اعراب برمی گردد.این روایت نقل می کند که وقتی که در زمان یزدگرد اعراب ایران رو فتح کردند، مردم ایران که به کیش زرتشت اعتقاد داشتند را آتش پرست و کافر می نامیدند و آنها را مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند. اعراب مردهایی که مسلمان نمی شدند، را در آتش می سوزاندند تا دیگران عبرت گیرند و یاغی گری نکنند .زنان و کودکان آنها را هم به کنیزی و نوکری می بردند. این کودکان به تدریج در خانه اربابان عرب خود بزرگ شدند و با توجه به سابقه زندگی آنها به عنوان کسانی که پدرانشان در جریان فتح ایران سوزانده شدند از دیگر افراد متمایز می شدند. به تدریج در فرهنگ عامه اعراب و ایرانی های تازه مسلمان به این گروه از افراد که عمدتا نوکر و کلفت بودند می گفتند: «پدر سوخته».... و اینچنین این واژه در زبان فارسی وارد شد و با تغییر معنا به عنوان یک فحش ملایم ماندگار شد.....