فوت آقای کردان برای من هم مثل خیلی های دیگه یه حس دوگانه و عجیبی رو زنده کرد.
شبیه یه جور شوک.
واقعا اینکه یک فرد -حالا هر کسی - علیرغم اطلاع موثق از روزهای پایانی زندگی تا اخرین لحظات عمر بر عقیده و اقدام خود که به زعم اسناد و افکار عمومی حاوی ابهام ها وسوال ها و خطا ها است اصرار داشته باشد را چگونه می توان تفسیر کرد ....
حالا این به کنار،
اگروقایع دو ساله گذشته در تشدید بیماری و جلو افتادن مرگ وی اثرگذار بوده باشد، پیدا کردن پرتقال فروش چقدر سخت می شود...
خداییش مرحوم کردان!
چی می شد همون روزای اول این قضیه اکسفورد، اگه یه کلمه میگفتی اشتباه کردم و حلالیت می طلبیدی و کوتاه می اومدی...
اگه اینکار رو می کردی خودت به جسم و روح و روانت آرامش و به دنبالش سلامتی می دادی و حداقل چند صباحی بیشتر در جمع دوستان بودی و خیلی ها اینقد مرموز و متاثر در مورد قضیه آکسفورد، گذشتن از سر تقصیرات خودشون و دیگران رو از خدا طلب نمی کردند....
پی نوشت: کاملا هم واقفم که چمپاتمه زدن این شتر در هر خونه ای فقط دیر و زود داره....
شبیه یه جور شوک.
واقعا اینکه یک فرد -حالا هر کسی - علیرغم اطلاع موثق از روزهای پایانی زندگی تا اخرین لحظات عمر بر عقیده و اقدام خود که به زعم اسناد و افکار عمومی حاوی ابهام ها وسوال ها و خطا ها است اصرار داشته باشد را چگونه می توان تفسیر کرد ....
حالا این به کنار،
اگروقایع دو ساله گذشته در تشدید بیماری و جلو افتادن مرگ وی اثرگذار بوده باشد، پیدا کردن پرتقال فروش چقدر سخت می شود...
خداییش مرحوم کردان!
چی می شد همون روزای اول این قضیه اکسفورد، اگه یه کلمه میگفتی اشتباه کردم و حلالیت می طلبیدی و کوتاه می اومدی...
اگه اینکار رو می کردی خودت به جسم و روح و روانت آرامش و به دنبالش سلامتی می دادی و حداقل چند صباحی بیشتر در جمع دوستان بودی و خیلی ها اینقد مرموز و متاثر در مورد قضیه آکسفورد، گذشتن از سر تقصیرات خودشون و دیگران رو از خدا طلب نمی کردند....
پی نوشت: کاملا هم واقفم که چمپاتمه زدن این شتر در هر خونه ای فقط دیر و زود داره....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر